معلمم گفت : زندگی را تعریف کن...
گفتم : زندگی تعریف کردنی نیست .
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد .
سالها بعد او را دیدم که پیر شده بود و عصا بدست راه می رفت .
جلو رفتم و گفتم : سلام استاد، زندگی را تعریف کن ...
آرام خندید و گفت :
نمره ات بیست ... زندگی را باید زیست ...!!
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1